پاییزان | ||
پیرمردی را گفتند : چرا زن نکنی ؟ گفت : با پیرزنانم عیشی نباشد . گفتند : جوانی بخواه ، چون مکنت داری . گفت : مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست پس او را که جوان باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد ؟ درویشی، مجرد به گوشهای نشسته بود. پادشاهی برو بگذشت. درویش از آنجا که فراغ ملک قناعت است سر بر نیاورد و التفاتت نکرد. سلطان از آنجا که سطوت[1] سلطنت است برنجید و گفت: این طایفه خرقهپوشان امثال حیواناند و اهلیت و آدمیت ندارند. وزیر نزدیکش آمد و گفت: ای جوانمرد سلطان روی زمین بر تو گذر کرد، چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ گفت: سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیتاند نه رعیت از بهر طاعت ملوک.
با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم؛ زورقی در پی ما غرق شد. دو برادر به گردابی درافتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را، که بگیر این هر دو آنرا که بهر یک پنجاه دینارت دهم. ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دیگری هلاک شد. گفتم بقیت عمرش نمانده بود از این سبب در گرفتن او تاخیر کرد و در آندگر تعجیل. ملاح بخندید و گفت آنچه تو گفتی یقین است، دگر میل خاطر برهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم و مرا بر شتری نشانده و زدست آندگر تازیانهای خوردهام در طفلی. گفتم صدق الله من عمل صالحا فلنفسه و من اسا فعلیعا. .......................................................................................... [ یکشنبه 91/9/19 ] [ 10:52 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
شیخ بهایی گوید: آدمی اگر هم پیامبر باشد از زبان آدمی دورنیست اگربسیار کارکند می گویند احمق است اگر کم کارکند می گویند تنبل است اگرزبان آوری کند می گویند وراج است اگرساکت باشد می گویند لال است اگرببخشش کندومال خودرابه دیگران دهدمی گویند.اسراف می کند اگر خیرش به کسی نرسدمی گویند بخیل است اگر روزه بدارد وشبها نماز بخواندمی گویند ریا کار است اگرروزه نگیرد وشبها نماز نگذاردمی گویند بی دین است در عجبم که این چه جور بشری است! [ دوشنبه 91/9/6 ] [ 9:11 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |