پاییزان | ||
میدونید بچه ها چند وقتیه خیلی دلم گرفته،اونقدر که دوست دارم بمیرم واقعا من از شما سوال دارم ادمی که همه زندگیش سرتا سر مشکلاته موندنش توی این دنیا چه فایده ای داره [ پنج شنبه 92/5/3 ] [ 7:54 عصر ] [ نرگس ملازاده ]
یکی درد و یکی درمـان پسنـدد یکی وصل و یکی هجران پسنـدد میان هجر و وصل و درد و درمان پسندم آن چه را جانان پسنـدد [ چهارشنبه 92/4/5 ] [ 6:30 عصر ] [ نرگس ملازاده ]
کلیپ شهادت حضرت عباس از صحنه های حذف شده سریال مختارنامه که مورد توجه بسیاری در فضای مجازی قرار گرفت و پس از آن مورد اعتراض کارگردان سریال آقای میرباقری واقع شد. صحنه هایی که در آن ابوالفضل العباس در بازگشت از چشمه و رساندن آب به تشنگان کربلا در محاصره دشمن قرار میگیرد و ناجوانمردانه به شهات میرسد. گفته میشود در زمان پخش این مجموعه تلویزیونی، میرباقری به عنوان کارگردان اثر، ابتدا قصد داشت بازیگر نقش حضرت عباس (ع) را به وضوح نشان دهند اما با پیگیریها و اعتراضها به این تصمیم سازندگان «مختارنامه»، روابط عمومی سریال اعلام کرد چهره حضرت عباس (ع) به شکل نورانی (جلوههای ویژه کامپیوتری) پخش میشود اما در نهایت صحنههای مربوط به قتال حضرت عباس (ع) از این سریال حذف شد و تنها صحنههای کمی از آن حضرت آن هم با جلوههای ویژه در برابر مخاطبان قرار گرفت. با حذف صحنههای حضور و نمایش چهره حضرت ابوالفضل عباس، کاوه فتوحی نابازیگری که توسط تیم سازنده مختارنامه کشف شده بود و برای تماشاگران تلویزیون چهرهای ناشناخته به شمار میرفت، نتوانست شاهد اولین حضور خود در قاب تلویزیون باشد. در صورتی که نمایش آن صحنهها ممکن بود سرنوشت فتوحی را همچون مصطفی زمانی در سریال یوسف پیامبر تغییر دهد. اما اکنون صحنه شهادت حضرت عباس که از نسخهای به غیر از نسخه نهایی سریال استخراج شده است، بر روی اینترنت قرار گرفته است. طبق اخباری که در رسانهها منتشر شده است، در فیلم سینمایی روز رستاخیز ساخته احمدرضا درویش که خیلیها منتظر اکران آن هستند، چهره حضرت عباس، حضرت قاسم و حضرت علی اکبر(ع) به تصویر کشیده شده است. با آنکه عوامل سازنده روز رستاخیز سعی میکنند حساسیتی را در این زمینه برانگیخته نکنند تا بر اثر فشارهای احتمالی فیلم دچار جرح و تعدیل نشود، اما اگر این صحنهها بتوانند از ممیزیهای پیش از اکران عبور کنند در نوع خود تابوشکنی بزرگی خواهد بود. نمایش صحنههای حذف شده مختار نامه میتواند پیشزمینه خوبی برای سنجش آمادگی و مقبولیت نمایش چهره حضرت عباس باشد [ سه شنبه 91/12/15 ] [ 11:58 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
هنگامی که حشره ماده از جفتش باردار شد، به آن نیش میزند و در بازوان قدرتمند خود محصور کرده و سپس جانور نیمه جان پس از جفت گیری غذایی لذیذ برای حشره ماده میشود . هر دو جنس ماده و نر این حشرات، شکارچی ماهری هستند. حشره دعاخوان طعمه خود را به آرامی زیر نظر میگیرد و در لحظه مناسب بازوان خود را باز میکند و طعمهاش را میگیرد. ضمناً این حشره هم نوع خوار هم هست.( جنس ماده ) نکته جالب و البته عجیب اینکه حشره دعاخوان بعد و حتی در حین آمیزش به بلعیدن شریک خود ادامه میدهد توضیح : محققان دریافته اند این حشره بعد از جفت گیری جفتش رو می خورد تا املاح معدنی مورد نیاز تخم هابش رو تامین کند [ سه شنبه 91/12/15 ] [ 11:54 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
آخرت صدا [ سه شنبه 91/12/15 ] [ 11:5 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
این سه نفر حالا کجا هستند ؟ . . . . . . . . . . . . . . . . اولی ( لیلا فروهر ) است که حالا در آنسوی آبها می خواند و …… شاید خوش است . دومی ( مجید فریدفر ) است ، که دل را بر داشت و [...] ...
این سه نفر حالا کجا هستند ؟ اولی ( لیلا فروهر ) است که حالا در آنسوی آبها می خواند و …… شاید خوش است . دومی ( مجید فریدفر ) است ، که دل را بر داشت و راهی جبهه شد و در اوایل جنگ به شهادت رسید سومی هم ( اسداله یکتا ) است . او در جایی همین نزدیکی هاست [ سه شنبه 91/12/15 ] [ 10:52 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
[ یکشنبه 91/12/13 ] [ 11:35 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 9:6 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
من چیستم ؟
من چیستم
افسانه ای خموش در آغوش صد فریب
گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم
خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای
رازی نهفته در دل شب های جنگلی
من چیستم ؟
فریادهای خشم به زنجیر بسته ای …
بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون
زهری چکیده از بن دندان صد امید
دشنام پست قحبه ی بدکار روزگار
من چیستم ؟
بر جا ز کاروان سبک بار آرزو
خاکستری به راه
گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان
اندر شب سیاه
من چیستم ؟
یک لکه ای زننگ به دامان زندگی
و زننگ زندگانی آلوده دامنی
یک ضحبه ی شکسته به حلقوم بی کسی
راز نگفته ای و سرود نخوانده ای
من چیستم ؟
من چیستم ؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب
در جستجوی شب
یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات
گمنام و بی نشان
در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ [ شنبه 91/11/28 ] [ 12:22 عصر ] [ نرگس ملازاده ]
صبح را به امید ِ ماه به شب رساند اما شب که شد از ماه َش خبری نبود دلش به اندازه ی تمام کبوترانِ بی آشیانه گرفت به اندازه ی تمام گنجشک های بی دانه... عجیب می سوزاند گوشه ی چشمانش را ، اشک هایش را می گویم با پشتِ دست چشمان نمناکش را پاک کرد و به آسمان خیره شد چقدر جای ماه خالی بود دستی برای ستاره های کم نور تکان داد و پنجره را بست حافظ را از روی میز برداشت چشمانش را بست و زیر لب چیزی گفت با انگشتانش یکی از صفحات را باز کرد ماه َم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است حال هـــجران تو دانی که چه مشکــل حـالی است دل ابری اش ،آسمان نگاهش را بارانی کرد اختیار باران که دست آسمان نیست اختیار اشک او هم دست چشم هایش نبود نتوانست غزل را به آخر برساند حافظ را بست و گذاشت سر جایش روی صندلی کنار پنجره نشست و چشم های خیسش را بست... دست در دستِ ماه در آسمان قدم می زدند به ستاره ها لبخند می زدند و برایشان دست تکان می دادند گاهی سرش را می گذاشت روی شانه ی ماه گاهی سر به سر ماه می گذاشت اما گاهی سر از کار ماه در نمی آورد ! تمام زندگی اش شده بود ماه ماه شده بود تمام زندگی اش شده بود تمام دارایی اش شده بود تمام دلخوشی اش ماه شده بود تمام ِ او شده بود ماهِ او . . . آرام چشم هایش را باز کرد خیره شد به آسمان حالا دیگر نه از ماه خبری بود و نه از شب پنجره را باز کرد و دستی برای خورشید تکان داد اما هنوز دلتنگِ ماه بود... نوشته شده در سه شنبه 17/11/91ساعت 3:52 عصر توسط هور نظرات ( 36 ) | | [ شنبه 91/11/28 ] [ 11:52 صبح ] [ نرگس ملازاده ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |